چرا احساس میکنیم طرف مقابل دیگر ما را نمیفهمد؟ (21 نکته)
در هر رابطهای، چه عاشقانه، چه دوستانه و چه خانوادگی، دورههایی وجود دارد که احساس میکنیم گویی دیگر برای طرف مقابل قابل فهم نیستیم. این احساس میتواند بسیار ناخوشایند و حتی آزاردهنده باشد. اما چه عواملی باعث بروز این حس میشوند؟ در اینجا 21 نکته را بررسی میکنیم که ممکن است در این مشکل نقش داشته باشند:
درک نکردن نیازها و انتظارات، عدم همدلی و گوش ندادن فعالانه میتواند باعث شود که حس کنید دیگر برای طرف مقابلتان اهمیتی ندارید و در نتیجه شما را نمیفهمد.

- ✅
تغییر اولویتها:
اولویتهای هر فرد در طول زمان تغییر میکند و اگر این تغییرات با هم هماهنگ نباشند، سوءتفاهم ایجاد میشود. - ✅
تغییر شخصیت:
افراد در طول زمان رشد میکنند و تغییر میکنند. این تغییرات میتواند باعث شود که دیگر آن فردی نباشید که طرف مقابلتان با او آشنا شده است. - ✅
کمبود ارتباط موثر:
صحبت نکردن در مورد احساسات و نیازها، زمینه را برای سوءتفاهم فراهم میکند. - ✅
گوش ندادن فعالانه:
وقتی به حرفهای طرف مقابل گوش نمیدهیم و فقط منتظر نوبت خود برای صحبت کردن هستیم، او احساس میکند که درک نمیشود. - ✅
پیشداوری:
قضاوت کردن طرف مقابل قبل از اینکه حتی فرصت توضیح دادن داشته باشد، مانع از درک متقابل میشود. - ✅
عدم همدلی:
عدم توانایی در درک احساسات و دیدگاههای طرف مقابل، باعث میشود که نتوانیم او را درک کنیم.
- ✅
فقدان صمیمیت:
کاهش صمیمیت عاطفی و فیزیکی، ارتباط را کمرنگ و درک متقابل را دشوار میکند. - ✅
فشار و استرس:
استرس و فشارهای روزمره میتوانند باعث شوند که حوصله و تمرکز کمتری برای درک طرف مقابل داشته باشیم. - ✅
مشکلات حل نشده:
وجود مشکلات حل نشده و انباشته شدن ناراحتیها، رابطه را مسموم و درک متقابل را غیرممکن میکند. - ✅
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
هر فرد سبک ارتباطی متفاوتی دارد و اگر این سبکها با هم سازگار نباشند، سوءتفاهم ایجاد میشود. - ✅
عدم پذیرش:
نپذیرفتن طرف مقابل همانگونه که هست، باعث ایجاد احساس عدم درک و طرد شدن میشود. - ✅
مقایسه با دیگران:
مقایسه طرف مقابل با دیگران، احساس ارزشمندی او را خدشهدار کرده و باعث میشود احساس کند درک نمیشود. - ✅
انتظارات غیرواقعی:
داشتن انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل، باعث ایجاد نارضایتی و احساس عدم درک میشود. - ✅
بیتوجهی به نیازها:
نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، روانی و فیزیکی طرف مقابل، باعث ایجاد احساس عدم اهمیت و درک نشدن میشود. - ✅
غرور و خودخواهی:
تمرکز بیش از حد بر خود و نادیده گرفتن نیازهای طرف مقابل، مانع از درک متقابل میشود. - ✅
مشکلات روانی:
وجود مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب، میتواند توانایی فرد در درک و برقراری ارتباط موثر را تحت تاثیر قرار دهد. - ✅
تغییرات در زندگی:
تغییرات بزرگ در زندگی مانند از دست دادن شغل یا نقل مکان، میتواند رابطه را تحت فشار قرار داده و درک متقابل را دشوار کند. - ✅
حسادت و بیاعتمادی:
حسادت و بیاعتمادی، رابطه را مسموم و مانع از درک متقابل میشود. - ✅
کمبود زمان با کیفیت:
گذراندن وقت کم با یکدیگر، باعث میشود که فرصتی برای شناخت و درک یکدیگر نداشته باشیم. - ✅
عدم قدردانی:
ابراز نکردن قدردانی از تلاشها و ویژگیهای مثبت طرف مقابل، باعث ایجاد احساس عدم ارزشمندی و درک نشدن میشود.
- ✅
تاثیر شبکههای اجتماعی:
مقایسه زندگی خود با زندگیهای کاملا مطلوبسازی شده در شبکههای اجتماعی، باعث ایجاد نارضایتی و احساس عدم درک میشود.
درک متقابل یک فرایند پویا و مستمر است که نیاز به تلاش، همدلی و ارتباط موثر دارد. شناخت این عوامل میتواند به ما کمک کند تا رابطهای سالمتر و رضایتبخشتر داشته باشیم. با کمی دقت و تمرکز بر بهبود ارتباطات، میتوان از بروز این احساس جلوگیری کرد و روابطی عمیقتر و معنادارتر ایجاد کرد. به یاد داشته باشیم که هیچ رابطهای بدون چالش نیست و مهم این است که چگونه با این چالشها روبرو شویم و برای حل آنها تلاش کنیم.
چرا گاهی در روابط احساس میکنیم که طرف مقابل دیگر ما را نمیفهمد؟
1. تغییر اولویتها و ارزشها
افراد با گذشت زمان تغییر میکنند. اولویتها و ارزشهای ما ممکن است دگرگون شوند و این تفاوتها منجر به سوء تفاهم شود. ممکن است چیزی که قبلاً برای هر دوی شما مهم بود، اکنون فقط برای یکی از شما اهمیت داشته باشد. این تغییرات اجتنابناپذیر هستند، اما عدم آگاهی از آنها میتواند فاصلهها را بیشتر کند. تلاش کنید تا از تغییرات طرف مقابل آگاه شوید و درک کنید. صحبت کردن دربارهی ارزشها و اولویتهای جدید میتواند کمککننده باشد. به اشتراک گذاشتن تجربیات و دیدگاهها میتواند پل ارتباطی باشد.
2. کمبود ارتباط مؤثر
عدم توانایی در بیان احساسات و نیازها به طور واضح و با صداقت میتواند باعث شود طرف مقابل احساس کند شما را درک نمیکند. گاهی اوقات ما انتظار داریم که طرف مقابل بدون اینکه به او بگوییم، منظورمان را بفهمد. بیان واضح خواستهها و احساسات، سوء تفاهمها را کاهش میدهد. مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید و سعی کنید شنوندهی خوبی باشید. سوال پرسیدن و شفافسازی در مورد صحبتهای طرف مقابل، از سوء تفاهم جلوگیری میکند. اجتناب از انتقاد و سرزنش، فضایی امن برای گفتگو ایجاد میکند. به جای متهم کردن، احساسات خود را با “من” بیان کنید (مثلاً “من احساس ناراحتی میکنم” به جای “تو همیشه. . . “).
3. عدم گوش دادن فعال
گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، درک دیدگاه او و نشان دادن این درک است. وقتی فقط منتظر نوبت خود برای صحبت کردن هستیم، نمیتوانیم واقعاً بفهمیم طرف مقابل چه میگوید. سعی کنید بدون قضاوت به صحبتهای طرف مقابل گوش دهید. با بهرهگیری از زبان بدن (مانند تماس چشمی و سر تکان دادن) نشان دهید که به صحبتها توجه دارید. به احساسات و لحن او نیز توجه کنید، نه فقط به کلمات.
4. افزایش استرس و فشارهای زندگی
استرس و فشارهای زندگی میتوانند باعث شوند که ما کمتر صبور و همدل باشیم.
وقتی تحت فشار هستیم، ممکن است نتوانیم به درستی به نیازهای طرف مقابل توجه کنیم. سعی کنید راههایی برای مدیریت استرس پیدا کنید، مانند ورزش، مدیتیشن یا گذراندن وقت با دوستان. با طرف مقابل خود دربارهی استرسهایتان صحبت کنید و از او کمک بخواهید. درک کنید که هر دوی شما ممکن است دورههای پر استرسی را تجربه کنید و در این مواقع به یکدیگر کمک کنید. تعیین حد و مرز و اختصاص دادن زمان برای استراحت و تفریح ضروری است.
5. تفاوت در سبکهای ارتباطی
افراد سبکهای ارتباطی متفاوتی دارند. برخی افراد صریح و مستقیم هستند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و محتاط هستند. تفاوت در سبکهای ارتباطی میتواند منجر به سوء تفاهم و احساس درک نشدن شود. سعی کنید سبک ارتباطی طرف مقابل خود را درک کنید و با آن سازگار شوید. اگر سبک ارتباطی شما با طرف مقابل متفاوت است، با او صحبت کنید و راههایی برای بهبود ارتباط پیدا کنید. مثلا اگر شما فردی صریح هستید و طرف مقابل شما غیرمستقیم است، سعی کنید در بیان نظرات خود کمی ملایمتر باشید. توجه کنید که هیچ سبک ارتباطی “بهتر” از دیگری نیست، فقط متفاوت است. هدف، برقراری ارتباط مؤثر و ایجاد درک متقابل است.
6. انتظارات غیر واقعی
انتظارات غیر واقعی از رابطه میتواند منجر به ناامیدی و احساس درک نشدن شود. هیچ رابطهای کامل نیست و همه افراد اشتباه میکنند. انتظارات خود را با واقعیت تطبیق دهید و بپذیرید که رابطه شما فراز و نشیبهایی خواهد داشت. به جای تمرکز بر روی نقصها، بر روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید. انتظار داشته باشید که طرف مقابل شما در برخی مواقع اشتباه کند و او را ببخشید. انعطافپذیر باشید و برای حل مشکلات تلاش کنید.
7. عدم قدردانی
عدم قدردانی از تلاشها و محبتهای طرف مقابل میتواند باعث شود که او احساس کند دیده و ارزشمند نیست. تشکر کردن از کارهای کوچک و بزرگ طرف مقابل، به او نشان میدهد که تلاشهایش را میبینید و قدردانی میکنید. ابراز قدردانی، رابطه را تقویت میکند و احساس صمیمیت را افزایش میدهد. به دنبال فرصتهایی برای قدردانی از طرف مقابل خود باشید. حتی یک تشکر ساده میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. وقتی قدردانی کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که طرف مقابل نیز از شما قدردانی کند.
8. تکرار الگوهای منفی
اگر الگوهای منفی رفتاری در رابطه شما وجود داشته باشد، مانند بحث و جدلهای تکراری یا قهر کردن، میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند در یک چرخه گیر افتادهاید و درک نمیشود. سعی کنید این الگوهای منفی را شناسایی کنید و برای تغییر آنها تلاش کنید. گاهی اوقات کمک گرفتن از یک مشاور میتواند در این زمینه مفید باشد. به جای تکرار رفتارهای گذشته، سعی کنید راههای جدیدی برای حل مشکلات پیدا کنید. صبر و پشتکار داشته باشید و به یکدیگر کمک کنید تا از این الگوها رها شوید. تعامل با یکدیگر را به یک تجربه مثبت تبدیل کنید.
9. فاصله عاطفی
فاصله عاطفی به معنای عدم احساس صمیمیت، نزدیکی و ارتباط عاطفی با طرف مقابل است. فاصله عاطفی میتواند به تدریج ایجاد شود و باعث شود که طرف مقابل احساس تنهایی و درک نشدن کند. برای از بین بردن فاصله عاطفی، باید تلاش کنید تا ارتباط عاطفی خود را با طرف مقابل تقویت کنید. زمان بیشتری را با هم بگذرانید، با هم صحبت کنید، و فعالیتهایی را انجام دهید که هر دوی شما از آن لذت میبرید. احساسات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارید و از بیان احساسات خود نترسید. به نیازهای عاطفی یکدیگر توجه کنید و سعی کنید آنها را برآورده کنید. ایجاد یک محیط امن و حمایتی برای بیان احساسات ضروری است.
10. مشکلات حل نشده
وجود مشکلات حل نشده در رابطه میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند به حرفهایش گوش داده نمیشود و نیازهایش نادیده گرفته میشود. تلاش کنید تا مشکلات را به طور مستقیم و با صداقت حل کنید. اجتناب از مشکلات، آنها را حل نمیکند، بلکه فقط آنها را بزرگتر میکند. به جای سرزنش کردن یکدیگر، به دنبال راه حلهای مشترک باشید. از یک مشاور کمک بگیرید اگر نمیتوانید به تنهایی مشکلات را حل کنید. یاد بگیرید که به طور سازنده با تعارضات برخورد کنید.
11. عدم حمایت عاطفی
حمایت عاطفی به معنای گوش دادن به مشکلات طرف مقابل، همدلی با او و ارائه کمک و پشتیبانی است. عدم حمایت عاطفی میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس تنهایی و بیارزشی کند. سعی کنید در مواقع سختی و چالشها، در کنار طرف مقابل خود باشید و از او حمایت کنید. به او نشان دهید که به او اهمیت میدهید و برایش ارزش قائل هستید. به نیازهای عاطفی او توجه کنید و سعی کنید آنها را برآورده کنید. یک گوش شنوا باشید و اجازه دهید او بدون قضاوت احساسات خود را بیان کند.
12. حسادت و عدم اعتماد
حسادت و عدم اعتماد میتوانند پایههای یک رابطه را متزلزل کنند و باعث شوند طرف مقابل احساس کند که به او شک دارید و به او اعتماد ندارید. این احساسات میتوانند ناشی از تجربیات گذشته، ناامنیهای شخصی یا عدم ارتباط کافی باشند. اگر حسادت یا عدم اعتماد در رابطه شما وجود دارد، باید به طور مستقیم و با صداقت درباره آن صحبت کنید. سعی کنید ریشه این احساسات را پیدا کنید و برای حل آنها تلاش کنید. ایجاد اعتماد زمان میبرد، اما ارزش آن را دارد. به طرف مقابل خود نشان دهید که به او وفادار هستید و برای حفظ رابطه تلاش میکنید. اگر حسادت و عدم اعتماد به طور جدی رابطه شما را تهدید میکند، از یک مشاور کمک بگیرید.
13. کمبود زمان با کیفیت
گذراندن زمان با کیفیت به معنای اختصاص دادن زمان مشخص برای با هم بودن و انجام فعالیتهایی است که هر دوی شما از آن لذت میبرید، بدون اینکه تلفن همراه یا سایر عوامل مزاحم وجود داشته باشند. کمبود زمان با کیفیت میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که برای شما اولویت ندارد و به او توجه نمیکنید. برنامهریزی کنید تا به طور منظم زمانی را برای با هم بودن اختصاص دهید، حتی اگر این زمان کوتاه باشد. در این زمان، تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف کنید و سعی کنید از با هم بودن لذت ببرید. فعالیتهایی را انتخاب کنید که هر دوی شما از آن لذت میبرید و به شما امکان میدهد با هم ارتباط برقرار کنید. حتی یک ساعت زمان با کیفیت میتواند تاثیر زیادی بر روی رابطه شما داشته باشد.
14. بیتوجهی به نیازهای جنسی
نیازهای جنسی بخشی مهم از یک رابطه سالم هستند و بیتوجهی به این نیازها میتواند باعث شود که طرف مقابل احساس کند که از نظر جنسی جذاب نیست و مورد توجه قرار نمیگیرد. درباره نیازهای جنسی خود با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید راههایی برای برآورده کردن آنها پیدا کنید. خلاق باشید و سعی کنید رابطهی جنسی خود را جذاب و متنوع نگه دارید. به احساسات و نیازهای جنسی طرف مقابل احترام بگذارید. اگر در این زمینه مشکل دارید، از یک متخصص کمک بگیرید. ارتباط جنسی سالم، صمیمیت و نزدیکی را در رابطه افزایش میدهد.
15. مقایسه با دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران میتواند باعث ایجاد حسادت، ناامنی و نارضایتی شود. به جای مقایسه، بر روی نقاط قوت رابطه خود تمرکز کنید و برای بهبود آن تلاش کنید. شبکههای اجتماعی اغلب تصویری غیر واقعی از زندگی دیگران ارائه میدهند، بنابراین سعی کنید از آنها به عنوان مبنایی برای مقایسه استفاده نکنید. از مقایسه کردن طرف مقابل خود با دیگران خودداری کنید. قدر داشتههای خود را بدانید.
16. سوءتفاهمهای فرهنگی
اگر شما و طرف مقابلتان از فرهنگهای مختلفی هستید، ممکن است سوءتفاهمهایی به دلیل تفاوت در ارزشها، آداب و رسوم و سبکهای ارتباطی ایجاد شود. برای درک فرهنگ طرف مقابل وقت بگذارید و سعی کنید از تفاوتها آگاه باشید. دربارهی انتظارات فرهنگی خود با طرف مقابل صحبت کنید و سعی کنید راههایی برای سازگاری با یکدیگر پیدا کنید. از سوال پرسیدن دربارهی جنبههای مختلف فرهنگ طرف مقابل نترسید. باهم سفر کنید و فرهنگهای جدید را تجربه کنید. احترام متقابل کلید موفقیت در یک رابطه بین فرهنگی است.
17. مشکلات روانی و عاطفی
وجود مشکلات روانی و عاطفی در یکی از طرفین یا هر دو طرف میتواند بر روی رابطه تاثیر منفی بگذارد و باعث ایجاد سوءتفاهم و احساس درک نشدن شود. اگر شما یا طرف مقابلتان با مشکلات روانی یا عاطفی دست و پنجه نرم میکنید، به دنبال کمک حرفهای باشید. کمک گرفتن نشانهی قدرت است، نه ضعف. حمایت از یکدیگر در این دوران بسیار مهم است.
18. بیتوجهی به علایق و سرگرمیهای طرف مقابل
بیتوجهی به علایق و سرگرمیهای طرف مقابل میتواند باعث شود که او احساس کند که به او اهمیت نمیدهید و به چیزهایی که برای او مهم هستند، توجه نمیکنید. به علایق و سرگرمیهای طرف مقابل خود علاقه نشان دهید و سعی کنید در آنها شرکت کنید، حتی اگر آنها را شخصاً دوست نداشته باشید. به او اجازه دهید وقت خود را صرف فعالیتهایی کند که از آن لذت میبرد. حمایت از علایق طرف مقابل نشان میدهد که به او احترام میگذارید و از او قدردانی میکنید. هدیههایی مرتبط با علایق او برایش بخرید. از او دربارهی فعالیتهایی که انجام میدهد سوال بپرسید. نشان دهید که از موفقیتهای او خوشحال میشوید.
19. تغییر در نقشها و مسئولیتها
تغییر در نقشها و مسئولیتها در رابطه، مانند تغییر شغل، بچهدار شدن یا مراقبت از یک بیمار، میتواند باعث ایجاد استرس و فشار بر روی رابطه شود و منجر به سوءتفاهم شود. در مورد تغییرات در نقشها و مسئولیتها با یکدیگر صحبت کنید و سعی کنید انتظارات خود را تنظیم کنید. به یکدیگر کمک کنید تا با چالشهای جدید سازگار شوید. مسئولیتها را به طور عادلانه تقسیم کنید. درخواست کمک از دیگران را فراموش نکنید. از یک مشاور خانواده برای مدیریت بهتر این تغییرات کمک بگیرید.
20. سرزنش و انتقاد مداوم
سرزنش و انتقاد مداوم میتواند باعث ایجاد احساس ناامنی، بیارزشی و بیاعتمادی در رابطه شود. به جای سرزنش و انتقاد، سعی کنید به طور سازنده با مشکلات برخورد کنید. از بیان جملات توهینآمیز و تحقیرآمیز خودداری کنید. به جای تمرکز بر روی اشتباهات طرف مقابل، بر روی نقاط قوت او تمرکز کنید. از کلمات مثبت و تشویقآمیز استفاده کنید. به جای متهم کردن، احساسات خود را با “من” بیان کنید.
21. عدم بخشش
عدم بخشش اشتباهات گذشته میتواند باعث ایجاد کینه و نفرت در رابطه شود و مانع از ایجاد صمیمیت و نزدیکی شود. بخشش به معنای فراموش کردن نیست، بلکه به معنای رها کردن خشم و ناراحتی و اجازه دادن به خود برای حرکت رو به جلو است. اگر طرف مقابل شما اشتباهی مرتکب شده است، سعی کنید او را ببخشید و به او فرصت دهید تا جبران کند. اگر نمیتوانید ببخشید، با یک مشاور صحبت کنید. بخشش، کلید رهایی و آرامش است.







گاهی وقتا آدم حس می کنه حرفاش از یه گوش طرف مقابل وارد می شه و از گوش دیگه خارج می شه. من اینو توی رابطه ام تجربه کردم. یه مدت حس می کردم همسرم اصلا متوجه حرفام نمی شه. بعد فهمیدم مشکل از منم بود. من انتظار داشتم ذهن خونده باشه و نیازهام رو بدون گفتن بفهمه! گفتم خدا کنه منو بفهمه خب یه گوشه نشسته بودم من غر می زدم اونم هی می گفت چرا اینجوری شدی. آخرش یه روز تصمیم گرفتم صاف و پوست کنده بگم چی می خوام. جالبه که همون موقع فهمید مشکل کجاست. بعضی وقتا لازمه آدم به جای قهر کردن یا توی خودش فرو رفتن، حرف بزنه. ساده ترین چیزها رو پیچوندن فقط مشکل رو بیشتر می کنه. مثلا من یه مدت دلخور بودم همسرم موقع خرید برای خودش کلی چیپس و پسته می خرید ولی برای من نمی آورد. توی دل خودم می گفتم عجب آدم خودخواهیه. اما وقتی گفتم “منم دوست دارم گاهی یه خوراکی مخصوص خودم داشته باشم”، اونم کلی خوشحال شد که می تونه منو خوشحال کنه. از اون موقع یاد گرفتم بعضی چیزا رو باید پررنگ گفت.