12 نشانه که رابطه شما در حال رسیدن به پایان است
هیچ چیز بدتر از این نیست که حس کنید رابطهتان رو به زوال است. تشخیص اینکه آیا یک رابطه قابل نجات است یا نه، کار دشواری است. اگر برخی از نشانههای زیر را در رابطه خود میبینید، احتمالاً زمان آن رسیده که جدیتر به آن فکر کنید. در ادامه به 12 نشانه اشاره میکنیم که نشان میدهند رابطه شما به سمت پایان حرکت میکند:
- ✅دیگر با هم ارتباط برقرار نمیکنید: صحبتهای عمیق و صمیمانه جای خود را به سکوتهای طولانی دادهاند.
- ✅دعواهای مکرر و بیدلیل: هر موضوع کوچکی به یک مشاجره بزرگ تبدیل میشود.
- ✅احساس تنهایی در کنار هم: با وجود اینکه با هم هستید، احساس میکنید تنها هستید.
- ✅عدم تلاش برای حل مشکلات: دیگر حوصله ندارید برای بهبود رابطه تلاش کنید.
- ✅fantasizing در مورد جدایی: به طور مرتب به این فکر میکنید که زندگی بدون او چگونه خواهد بود.
- ✅عدم جذابیت جنسی: دیگر تمایلی به برقراری رابطه جنسی با او ندارید.
- ✅سرزنش و انتقاد مداوم: به جای حمایت، دائماً یکدیگر را سرزنش میکنید.
- ✅عدم احترام به یکدیگر: حرفهای توهینآمیز و رفتارهای بیاحترامی رایج شدهاند.
- ✅عدم حمایت از اهداف یکدیگر: دیگر به موفقیت و پیشرفت او اهمیت نمیدهید.
- ✅spending time با دوستان به جای partner: ترجیح میدهید وقت خود را با دیگران بگذرانید.
- ✅پنهان کردن مسائل مهم از یکدیگر: دیگر به هم اعتماد ندارید و رازهای زیادی دارید.
- ✅خیانت عاطفی یا جسمی: ایجاد رابطه عاطفی یا جنسی با شخص دیگری.
باید با طرف مقابل خود در مورد این احساسات صحبت کنید و سعی کنید با هم مشکلات را حل کنید. گاهی اوقات مشاوره زوجین میتواند کمککننده باشد.
12 نشانه که رابطه شما رو به پایان است
1. کاهش چشمگیر ارتباط و صمیمیت
یکی از واضحترین نشانهها، کم شدن چشمگیر صحبت کردن و به اشتراک گذاشتن مسائل با یکدیگر است. دیگر به اندازه قبل درباره روزتان، احساساتتان و افکارتان با طرف مقابل صحبت نمیکنید. تماسهای تلفنی و پیامها کم شده و اغلب کوتاه و رسمی هستند. صمیمیت عاطفی و فیزیکی نیز رو به کاهش است، دیگر به اندازه قبل همدیگر را در آغوش نمیگیرید و یا به هم ابراز علاقه نمیکنید. احساس دوری و جدایی بین شما بیشتر میشود. این کاهش ارتباط میتواند زنگ خطری برای مشکلات عمیقتر باشد. به مرور زمان فاصله بینتان بیشتر می شود.
2. مشاجره و دعواهای مداوم
بحث و جدلهای کوچک و بزرگ به طور مداوم تکرار میشوند. دیگر نمیتوانید بدون اینکه بحثی در بگیرد، با هم صحبت کنید. حتی مسائل کوچک هم به دعواهای بزرگ تبدیل میشوند. احساس میکنید همیشه در حال دفاع از خود هستید. این مشاجرات اغلب حل نمیشوند و دوباره تکرار میشوند. حوصله یکدیگر را ندارید. صبرتان در برابر رفتار یکدیگر تمام شده است.
3. عدم تلاش برای حل مشکلات
دیگر تلاشی برای حل مشکلات رابطه نمیکنید. وقتی مشکلی پیش میآید، به جای صحبت کردن و پیدا کردن راه حل، از آن اجتناب میکنید. امیدتان را به بهبود رابطه از دست دادهاید. تلاشی برای درک دیدگاه طرف مقابل نمیکنید. هر کدام به فکر خودتان هستید و منافع خود را در اولویت قرار میدهید. مسائل مهم و اساسی بین شما حل نشده باقی میمانند. به مرور زمان انگیزه ای برای بهتر کردن اوضاع ندارید.
4. تصور آینده بدون او
در حال حاضر به آیندهای بدون حضور او فکر میکنید. دیگر او را در برنامههای آینده خود جای نمیدهید. به زندگی مجردی فکر میکنید و آن را بهتر از وضعیت فعلی میدانید. تصور میکنید بدون او خوشحالتر خواهید بود. این نشانه، نشاندهنده جدایی عاطفی شما از رابطه است. فکر می کنید آزاد تر خواهید بود. تصمیمات مهم زندگی را بدون در نظر گرفتن او میگیرید.
5. بی احترامی و تحقیر
احترام بین شما از بین رفته است. یکدیگر را تحقیر میکنید و با کلمات توهینآمیز با هم صحبت میکنید. به نظرات و احساسات یکدیگر اهمیت نمیدهید. غیبت یکدیگر را پیش دیگران میکنید. این رفتارها نشاندهنده از بین رفتن صمیمیت و علاقه است. در جمع به یکدیگر متلک می گویید. دیگر حرمت همدیگر را نگه نمی دارید.
6. خیانت (عاطفی یا فیزیکی)
یکی از طرفین یا هر دو به یکدیگر خیانت کردهاید (عاطفی یا فیزیکی). خیانت، اعتماد را از بین میبرد و ترمیم آن بسیار دشوار است. احساس میکنید به شما پشت شده است. دیگر نمیتوانید به او اعتماد کنید. حتی اگر خیانت فیزیکی رخ نداده باشد، خیانت عاطفی نیز میتواند آسیبهای جدی به رابطه وارد کند. اعتماد پایه و اساس یک رابطه سالم است و با خیانت از بین می رود. دیگر نمی توانید به صداقت طرف مقابل اعتماد کنید.
7. فقدان جذابیت و کشش
دیگر به اندازه قبل به طرف مقابل جذب نمیشوید. جاذبه فیزیکی و عاطفی بین شما کم شده است. دیگر از گذراندن وقت با او لذت نمیبرید. احساس میکنید به یک همخانه تبدیل شدهاید، نه یک عاشق. این فقدان جذابیت میتواند به دلایل مختلفی از جمله عدم توجه به نیازهای یکدیگر ایجاد شود. انگیزه ای برای آراسته بودن برای همدیگر ندارید. از نگاه کردن به یکدیگر لذت نمی برید.
8. احساس تنهایی در رابطه
با وجود اینکه در یک رابطه هستید، احساس تنهایی میکنید. احساس میکنید طرف مقابل شما را درک نمیکند. نیازهای عاطفی شما برآورده نمیشود. احساس میکنید کسی را ندارید که با او درد و دل کنید. این احساس تنهایی میتواند بسیار دردناک باشد و نشاندهنده مشکلات عمیق در رابطه است. در جمع هم احساس می کنید تنها هستید. کسی نیست که شما را بفهمد.
9. مقایسه رابطه خود با دیگران
رابطه خود را با روابط دیگران مقایسه میکنید و احساس نارضایتی میکنید. آرزو میکنید رابطه شما مانند رابطه دیگران باشد. به این فکر میکنید که چه چیزی در رابطه شما کم است. این مقایسهها میتوانند باعث ایجاد احساس حسادت و نارضایتی شوند. همیشه به دنبال ایراد در رابطه خود هستید. به جای تمرکز بر نقاط قوت، روی ضعف ها متمرکز می شوید. با حسرت به روابط دیگران نگاه می کنید.
10. اجتناب از گذراندن وقت با یکدیگر
به بهانههای مختلف از گذراندن وقت با طرف مقابل اجتناب میکنید. ترجیح میدهید وقت خود را با دوستان و خانواده بگذرانید تا با او. از برنامهریزی برای انجام فعالیتهای مشترک خودداری میکنید. این اجتناب نشاندهنده این است که دیگر از بودن در کنار او لذت نمیبرید. به دنبال فرصتی برای دور شدن از او هستید. حتی کارهای ضروری را هم به تنهایی انجام می دهید. دیگر تمایلی به سهیم شدن در زندگی یکدیگر ندارید.
11. تغییر ارزش ها و اهداف
ارزشها و اهداف شما در زندگی تغییر کرده و با ارزشها و اهداف طرف مقابل همخوانی ندارند. دیگر در یک مسیر مشترک حرکت نمیکنید. تصمیمات مهم زندگی خود را بدون در نظر گرفتن او میگیرید. این تغییرات میتوانند باعث ایجاد اختلاف و جدایی بین شما شوند. نگرش شما به زندگی با هم متفاوت شده است. دیگر درک متقابلی از آرزوهای یکدیگر ندارید. به مرور از هم دورتر می شوید.
12. احساس ناراحتی و استرس مداوم
در بیشتر اوقات در رابطه خود احساس ناراحتی و استرس میکنید. رابطه شما منبع انرژی و شادی نیست، بلکه منبع ناراحتی و اضطراب است.
احساس میکنید در یک قفس گیر افتادهاید. این احساس ناراحتی مداوم نشاندهنده این است که رابطه شما به یک رابطه ناسالم تبدیل شده است. دیگر آرامش روانی ندارید. همیشه منتظر یک اتفاق بد هستید. فکر ترک کردن رابطه به شما آرامش می دهد.







حالا که این مطلب رو خوندم واقعا به یاد دوران بد رابطه قبلیم افتادم… اونجوری که انگار با یه غریبه زندگی میکنی ولی تو خونه خودت هستی 😔 یه زمانی اینقدر باهم حرف میزدیم که دیرمون میشد شب بخوابیم ولی بعدها بیشتر از پنج دقیقه نمیتونستیم تحمل کنیم همدیگه رو… دوست داشتم بدونم برای کسایی که این مراحل رو گذروندن چطور دوباره اعتماد رو برگردوندن؟ اگه شما هم همچین چیزی رو تجربه کردید خوشحال میشم تو کامنتا تجربتون رو بنویسی چون من واقعا به راهنمایی نیاز دارم 🤝 و ممنون میشم یه مطلب هم درباره طلاق عاطفی و راه های پیشگیری ازش بنویسید 🙏🏼
من تو رابطه قبلیم مدام حس میکردم دارم تو یه فیلم کمدی غمگین بازی میکنم، همش میگفتم شاید فردا بهتر بشه ولی فرداها هم شبیه دیروزا بودن…
راستی وقتی دیگه حتی خبر بدی هم برات مهم نباشه که بهش نگی، یعنی راه خونه دلتو گم کردی…
تو رابطمون اونقدر سرد شده بودم که فکر میکردم دارم با یه آواتار چت میکنم، نه یه آدم واقعی…
یادمه یه روز فهمیدم سه هفته میشه عمدا دیر میام خونه که باهم شام نخوریم، اونجا فهمیدم قصه تمومه…
دروغ نگم، وقتی فهمیدم تو گوشیش عکس یه دختره رو سیو کرده، اولین حسم غم نبود… آسودگی بود!
تو آخرای رابطه اونقدر بیخیال شده بودم که حتی وقتی میگفت دوستت دارم، به جای لذت دنبال نفهم بودم تو حرفاش…
کاش زودتر میفهمیدم که گاهی تنها بودن خیلی بهتر از با کسی بودن و احساس تنهایی کردنه…